در بخش اول، مطالبی را راجع به داوری بیان نمودیم. در این بخش نیز مواردی را به اختصار بیان خواهیم کرد. این نکته را باید موکدا یادآوری کنیم که شرط داوری در قراردادها معمولا با توجه به عدم آگاهی طرفین یا یکی از آنها نسبت به نتایج این اقدام، در صورت حدوث اختلاف، به جای اینکه مفید باشد، مشکل ساز شده و خسارات زیادی به یکی از طرفین یا شاید هر دو طرف قرارداد وارد خواهد کرد. یکی از نمونه ها همین است که طرفین در قرارداد، شرط داوری گنجانده اند بدون اینکه داور را مشخص کنند یا مدت زمان داوری را تعیین کنند. یکی دیگر از مشکلاتی که در برخی موارد مشاهده شده این است که یکی از طرفین قرارداد، بدون توجه به بند داوری، مستقیما به دادگاه مراجعه کرده و بعد از طی مدت چند ماه، دادگاه قرار عدم استماع دعوی صادر کرده است و حالا آن شخص باید برگردد و روند داوری را طی کند. روندی که خیلی ها چندان اطلاعی از نحوه و جزئییات آن ندارند و ممکن است مجددا دست به اقدامی بزنند که متحمل خسارت شوند.
مشکل دیگر مربوط به شخص داور است که خیلی وقتها، اصلا اطلاعی از قانون ندارد و حتی توان یک نگارش ساده ی حقوقی را ندارد. در پاره ای موارد هم یکی از طرفین قرارداد، داور را از دوستان خود قرار داده است و طرف مقابل، بدون توجه به این مسئله، قرارداد را امضا کرده است؛ وقتی که این قرارداد باعث اختلاف طرفین شده، تازه آن طرف که ساده انگارانه قرارداد امضا کرده متوجه می شود که این داور، نفع طرف مقابل را در نظر می گیرد و نه عدالت و انصاف و احقاق حق را.
مثالی برای این مورد آخر، این است که معمولا در قراردادهای مشارکت در ساخت، مالک و سازنده، شرط داوری قرار می دهند و صاحب بنگاه املاک را به عنوان داور تعیین می کنند. اغلب، دیده شده است که صاحب بنگاه که سواد حقوقی هم ندارد، نفع خود و سازنده را در نظر گرفته و، در نتیجه، مالک متضرر خواهد شد.
چند نکته ی دیگر در خصوص داوری در قراردادها:
۱ . گاهی در قرارداد، پیش بینی شده است که هر کدام از دو طرف یک داور اختصاصی معرفی کند و مشترکا هم برای هر دو، یک داور داشته باشند؛ در این صورت، اگر طرفین در تعیین داور مشترک توافق نکنند، باید با ارسال اظهارنامه و اعلام موعد ده روز برای طرف مقابل برای تعیین و معرفی داور، اقدام شود. در صورتی که طرف مقابل، پاسخی ندهد یا بر یک داور مشترک توافق نکند، باید برای تعیین داور، به دادگاه دادخواست داده شود. نهایتا، دادگاه تعیین داور خواهد کرد.
- طرفین می توانند با توافق به صورت کتبی، داوری را کان لم یکن اعلام کنند.
- فوت یکی از طرفین قرارداد، موجب زوال داوری خواهد شد اما فوت داور، موجب زوال داوری نخواهد بود؛ لذا اگر داور فوت کند و طرفین به داور دیگری توافق نکنند، باید برای تعیین داور جانشین به دادگاه مراجعه شود.
- داور همانند قاضی رسیدگی می کند؛ بنابراین، در صورت نیاز به کارشناس، موضوع را به کارشناس ارجاع خواهد داد یا اگر لازم باشد، در خصوص موضوع تحقیق خواهد کرد. البته داور یا داوران تابع آیین دادرسی مدنی نیستند ولی تابع مقررات داوری از ماده ۴۵۶ تا ۵۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی می باشند (ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی)
- در مواردی که طرفین در قرارداد، نحوه ی ابلاغ رأی داور را مشخص نکرده باشند ابلاغ رأی داور از طریق دادگاه صورت خواهد گرفت، یعنی داور باید از دادگاه تقاضای ابلاغ رأی کند. اگر رأی داور پس از انقضای مدت داوری صادر و تسلیم شده باشد، باطل است و قابلیت اجرایی ندارد. در اینجا، تسلیم رأی به دادگاه جهت ابلاغ نیز بایستی در فرجه زمانی داوری باشد، در غیر این صورت، خارج از مهلت تلقی و باطل و غیر قابل اجرا خواهد بود.
- دادخواست ابطال رأی داور، باید ظرف بیست روز از ابلاغ رأی داوری صورت گیرد. اگر بعد از بیست روز، دادخواست ابطال رأی داور داده شود، دادگاه قرار رد درخواست صادر خواهد کرد. البته اگر ارجاع امر به داوری توسط دادگاه باشد و دادگاه متوجه بطلان رأی داور شود، رأی را ابلاغ نمی کند و ورود پیدا کرده، در نتیجه، رأی را باطل می کند.
مصطفی محمدی: وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی (عضو کانون وکلای دادگستری مرکز)