اجرت المثل چیست و فرق آن با اجرت المسمی چیست؟
مبلغی که در قرارداد اجاره به عنوان اجاره بها قید می شود به لحاظ حقوقی، تحت عنوان اجرت المسمی شناخته شده است؛ به بیان دیگر، مبلغی که موجر و مستاجر برای اجاره روزانه یا ماهیانه یا سالیانه در قرارداد اجاره توافق میکنند اجرت المسمی نامیده می شود. دادخواستی که برای مطالبه اجرت المسمی تنظیم و تقدیم دادگستری میشود، معمولاً، تحت عنوان مطالبه اجور معوقه (اجاره بها) می باشد. اما در مواردی که توافقی برای اجاره بها وجود نداشته باشد یا مدت قرارداد به پایان رسیده باشد بدون آنکه تمدیدی صورت گرفته باشد یا به گونهای توافق بر سر اجارهبها وجود داشته باشد، در این صورت، مبلغی که مستاجر باید پرداخت کند در ادبیات حقوقی و قضایی تحت عنوان اجرت المثل شناخته می شود. دادگاه برای تعیین میزان اجرت اجرت المثل، معمولاً، موضوع را به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می دهد.
واژه اجرت المثل در موارد دیگری نیز به جز اجاره به کار برده می شود؛ به طور کلی، هر عملی که برای آن، عرفا، مبلغی به عنوان حق الزحمه یا اجرت در نظر گرفته می شود، اگر طرفی که از آن عمل یا کار بهره مند شده است نخواهد آن را پرداخت کند، طرف مقابل میتواند دادخواست مطالبه اجرت المثل از طریق مراجع قضایی مطرح کند. در موضوعات و دعاوی خانواده نیز اصطلاح اجرت المثل به عنوان یکی از حقوق مالی زوجه (زن) مطرح می گردد. اجرت المثل در اینجا شامل کارهایی است که زن در خانه به صورت روزمره انجام می دهد: مثل ظرف شستن، غذا پختن، بچه داری کردن و… . در این خصوص، قبلا، مطلبی تحت عنوان اجرت المثل در دعاوی خانواده در سایت وکیل سرا، به اختصار، بیان شده است. مستند قانونی اجرت المثل: ماده ۳۳۶ قانون مدنی می باشد، مستند قانونی اجرت المثل در دعاوی خانواده: تبصره ماده ۳۳۶ قانون مدنی است، مستند قانونی اجرت المثل در دعاوی اجاره: مواد ۴۹۴ ، ۴۹۵ و ۵۰۱ قانون مدنی می باشد.
اسقاط کافه خیارات به چه معناست؟
این عبارت، معمولا، در قراردادها زیاد دیده می شود. به زبان ساده، اسقاط کافه خیارات، یعنی اینکه طرفین قرارداد، حق فسخ آن قرارداد را از خود سلب و ساقط نمودند. یعنی حق فسخ ندارند حتی اگرمعامله را گران تر یا ارزان تر از مبلغ عرفی (بازار) منعقد کرده باشند یا به هر دلیلی، یکی از طرفین، احیاناً، متضرر شده باشد. البته تدلیس قابل اسقاط نیست؛ به عبارت دیگر، مثلاً اگر فروشنده، خودروی مورد معامله را به صورت زیرکانه ای با عنوان خودروی صحیح و سالم و بدون عیب فنی و ظاهری تحویل داده باشد اما بعداً مشخص شود که آن خودرو، تصادفی بوده ودارای عیوب ظاهری و فنی است، خریدار میتواند به جهت تدلیس فروشنده، معامله را فسخ کند و یا حتی اقدام به طرح شکایت کیفری کند. فسخ معامله، ابتدائا، میبایست از طریق ارسال اظهارنامه رسمی صورت گیرد و متعاقباً دادخواست تایید فسخ و استرداد ثمن معامله از طریق مراجع قضایی (دفاتر خدمات الکترونیک قضایی) مطرح شود.تاخیر در اعلام فسخ، ممکن است باعث از بین رفتن حق فسخ شود.
در معامله وکالتی، اگر فروشنده فوت کند، وضعیت معامله و وکالت چگونه است؟
برای مثال اگر شخصی آپارتمانی را با سند عادی قولنامه کند (خریداری کند) و در قولنامه قید شود که خریدار از جانب فروشنده وکیل است که پس از انجام تشریفات محضری و اداری به دفترخانه مراجعه و رسما آپارتمان را به نام خود منتقل کند، به عبارت دیگر، خریدار وکالت بلاعزل از فروشنده داشته باشد؛ در این صورت، اگر فروشنده قبل از اینکه خریدار بتواند وکالت رااعمال و اجرا کند، دیگر آن وکالت اعتباری نخواهد داشت و بلا اثر می گردد و خریدار می بایست از طریق ورثه فروشنده اقدام به انتقال مورد معامله به خود کند، و اگر ورثه از انجام این عمل خودداری کنند، آن وقت، خریدار ناچار به طرح دعوای الزام به تنظیم سند رسمی علیه آنان خواهد نمود. بنابراین، وکالت حتی اگر بلاعزل باشد، با فوت یا محجور شدن موکل (فروشنده) باطل و بی اثر خواهد شد و اگر قولنامه یا قرارداد دیگری به جز وکالتنامه تنظیم نشده باشد، در این صورت، اثبات معامله ونهایتاً انتقال به نام خریدار، با انکار و امتناع ورثه، ممکن است بسیار دشوار شود و ضرر جبران ناپذیر به خریدار وارد شود.
مصطفی محمدی: وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
عضو کانون وکلای دادگستری مرکز
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.